مرور صفحات فوتبال با دروازه‌بانی که پشتش خالی بود

احمد عربپور: از شهامت برای خروج تا کوپن نخعی و حسینخانی

مرور صفحات فوتبال با دروازه‌بانی که پشتش خالی بود

فکرش را نمی‌کردم این همه اسم دهان پُر کن به گفتگویمان بیاید. زمان که گذشت، متوجه شدم به حق خود در این فوتبال نرسیده. اگر کسی پشت کارش را می‌گرفت، حداقل به بزرگی نام‌هایی که عکسشان را برایم فرستاد، امروز شرایط کاملا متفاوتی داشت.

به گزارش کرمان ساکر، پنجشنبه‌ها کار را به صورت تفریح انجام می‌دهم و می‌روم به استقبال آخر هفته. می‌دانستم که پنجشنبه صبح به احتمال زیاد وقتم خالی است و قرار ملاقات با یکی از بهترین سوژه‌های مصاحبه‌ام را ترتیب دادم. هماهنگ کردیم که میدان فیروزآباد، محل ملاقات اولیه ما باشد. قبل از مصاحبه و حین مکالمات تلفنی که با احمد عربپور داشتم، متوجه شده بودم که اهل مراعات نیست و حرف‌های ناگفته‌ی زیادی دارد. متاسفانه بازیکنان کرمانی محجوب هستند و به کم قانع! زیاد نمی‌توانید برای مصاحبه روی آن‌ها حساب کنید چون بارها برای انجام یک گفتگوی متفاوت با آن‌ها به بن بست خورده بودم. اما عربپور فرق داشت؛ مشخص بود سواد کافی دارد و از شخصیت لازم برای یک گفتگوی خوب و موثر برخوردار است.

به محل ملاقات رسیدم و کنارش توقف کردم. با دست اشاره کرد که خودرو را پارک کنم و در خودروی او، گفتگویمان را آغاز کنیم. داخل خودرویش نشستم و بعد از احوال پرسی، صحبتمان را از اقتصاد فاجعه بار و «رکود» حاکم در بازار و مشاغل آغاز کردیم. این موضوعی نبود که دلیل گفتگوی ما باشد و به همین دلیل خیلی زود به این نتیجه رسیدیم که کاری از دست ما برنمی‌آید و بهتر است بحثمان را به سمت «رکود» اصلی، یعنی وضعیت اسفناک فوتبال شهر کرمان ببریم. سال‌ها به دنبال بهبود این وضعیت تلاش می‌کنم اما گاهی بازیگران اصلی که در باشگاه‌ها و تیم‌ها حضور دارند، انگار عین خیالشان نیست و من همچنان تلاش می‌کنم!

به دنبال بهترین مکان برای گفتگو بودیم که کافه‌ی دوست احمدآقا از ذهنش گذشت و مقصدمان مشخص شد. کافه‌ی بزرگی بود و گزینه‌هایی را برای انجام گفتگو پیش روی ما قرار داد. دیدم طبقه‌ی دوم خلوت و محیطش برای گفتگو مناسب‌تر از سایر مکان‌هاست. سر یک میز مقابل هم نشستیم. او هم مثل بسیاری از بازیکنان کرمانی، فوتبالش را در مس کرمان سپری کرده بود اما تفاوتی که داشت، جسارتش برای خروج از کرمان و رقابت با چهره‌های برجسته فوتبال ایران در ادامه فوتبالش بود. بعد از کمی جستجوی محیط و صحبت‌‌های اولیه، گفتگو را آغاز کردیم.

در رده‌های مس بازی کردی و سپس خیلی زود و در ابتدای جوانی به سرچشمه رفتی.

بله. تا رده سنی جوانان در مس بازی کردم و به رده سنی امید رسیدم، به مس سرچشمه رفتم و یک سال در لیگ یک حضور داشتم. آن موقع تمام تیم‌های مس در استان زیر نظر باشگاه مس کرمان بودند. سپس یکی از دوستانم از فولاد یزد تماس گرفت و گفت بروم آنجا. رفتم پیش آقای حاج اسماعیلی (مدیرعامل وقت باشگاه مس کرمان) تا رضایت بگیرم اما گفت رضایت نمی‌دهم! می‌دانستم زورم نمی رسد اما رفتم. آقای علی هادوی آن موقع سرچشمه بود. دیدگاه خوبی داشت و می گفت اگر دل بازیکن با رفتن است بگذارید برود. فولادی ها رضایت نامه ام را گرفتند. محسن آقازاده سرمربی فولاد بود. خدا رحمتش کند. فصل قبلش قهرمان لیگ دو شده بودند و علیرضا سلیمی یکی از گلرها بود. دروازه بان دوم هم از یزد بود که خط خورد. من ماندگار شدم و بعد از دو سال به تیم ملی امید دعوت شدم. بعد از اردوی تیم ملی یک نفر تماس گرفت و گفت با کریم بوستانی صحبت کن و برو استقلال اما دیدم که سیدحسین حسینی رفت. غلام پیروانی با مهدی رحمتی تماس گرفت و حسینی را به استقلال فرستاد. آن زمان کسی را نداشتم که برای من زنگ بزند! حتی می توانستم به پرسپولیس بروم. از طرف پرسپولیس با من تماس گرفتند اما پسر عابدزاده رفت و چند ماه آنجا ماند. رضایت نداشت اما روی حساب پدرش در تیم ماند و جایگاه را گرفت. تصمیم گرفتم به لیگ یک بروم و فیروز کریمی از سنگ آهن بافق تماس گرفت...

فیروز که می گویند در ارتباطش با بازیکن خشک است با تو تماس گرفت!

بله اصلا با کسی تماس نمی گرفت. بعدها به هم تیمی هایم گفتم باورشان نمی شد. گفت بیا تهران فلان جا. خودم را به هتل رساندم. یک تیم پُر مهره و با امکانات. ابراهیم میرزاپور دروازه بان بود. از هر لحاظ چه اسمی و چه رسمی با من اختلاف داشت. کریمی هفته هشتم رفت و افشین پیروانی سرمربی شد و حمید مطهری، رضا شاهرودی و ناصر ابراهیمی هم همراهش آمدند و یک کادر پرسپولیسی تشکیل دادند. از نیم فصل به من بازی رسید. خیلی سخت بود که میرزاپور نیمکت نشین شود. برای من رویایی بود که جای او را گرفته ام. بعد از آن رفتم گهر درود که تازه از لیگ برتر سقوط کرده بود. آقای احمدزاده سرمربی اش بود. بهترین مربی که تا به حال دیده ام. هم شخصیتی خوب است و هم فنی. از امثال منصوریان و کریمی هم بالاتر بود. اما یک ضعف داشت. با دلال کار نمی کرد و همه جا تنها می رفت و به باشگاه می گفت اول از شهر خودتان مهره بگیرید اگر کم آمد از بیرون بیاورید. حتی می گفت بازیکنان هم از شهر خودتان باشند.

مثل مس کرمان نیست که سرمربی از همان اول کادرش را بیاورد.

دقیقا. بازیکنی داشتیم که بچه درود بود. به احمدزاده گفت شهرداری بندرعباس من را می خواهد. پول خوبی هم می داد. هرکسی سرمربی باشد با غرور با چنین بازیکنی صحبت می کند و اما خود این بازیکن مدت ها بعد به من گفت آقای احمدزاده گفته برو اما هر روزی که خواستی برگردی بیا گهر.

فوتبال در آن منطقه چطور است؟

چیزی به نام فوتبال وجود ندارد. شاید منابع مالی داشته باشند اما دیدگاهی به ورزش ندارند. در فوتبال هزینه نمی کنند. تفکر ذاتی آن ها مثل یزد است و به دنبال درآمدزهایی از ورزش نیستند.

گهر چه شد؟

منحل شد. همان سال آخرش بود و سپس امتیازش را به خیبر واگذار کردند.

بعد از گهر کجا رفتی؟

به تربیت یزد در لیگ یک رفتم. سال خوبی بود. بازی برگشت مقابل مس کرمان بازی کردم.

همان بازی که 3 بازیکن تیمتان اخراج شدند؟

بازی شبهه برانگیزی بود. توپ به کمر بازیکن خورد اما داور دقیقه 90 پنالتی را نشان داد. صادق درودگر مدیرعامل نساجی که آن موقع تیمش در کورس با مس قرار داشت، روی همین صحنه خیلی معترض بود.

بازیکنان خودتان در آن بازی تبانی کردند؟

نه فقط قضاوت داوران شائبه داشت. نه تنها آن بازی بلکه در چند بازی مس هم اتفاقات عجیبی رخ داده بود که صدای همه را در آورد.

پس اعتقاد داری که نتایج مس مشکوک بود؟

کاملا. بعدها سیف الینی محروم شد و دیدید که عملا اجازه صعود را هم به مس ندادند.

تربیت یزد سقوط کرد و بعد هم به پیکان رفتی.

متاسفانه سال خوبی برای من نبود. حجت صدقی گلر اول بود و پیام نیازمند و من هم دیگر گلرها بودیم. اکثر بازی ها را حجت بازی کرد و پیام هم چون گلر باشگاه بود روی نیمکت قرار داشت. سه گلر خوب بودیم. تیم به لیگ برتر صعود کرد و سال بعد مجید جلالی آمد. رحمان احمدی به عنوان گلر یک جذب شد و حجت هم گلر دوم بود. جلالی انگار از حجت خوشش نمی آمد و باشگاه بود که حجت را نگه داشت. یک بازی در جام حذفی حجت درون دروازه ایستاد اما اشتباه کرد و و پیام گلر دوم شد و بعد از آن دیگر به حجت بازی نرسید.

خودت قرارداد یک ساله داشتی؟

بله قراردادم یک ساله بود.

پیکان به تعهداتش کامل عمل کرد؟

هیچ مشکلی وجود نداشت. حتی 20 درصد از کل قرارداد به عنوان حقوق ماهیانه پرداخت می شد. کاری نداشتند که برده ایم یا باخته ایم. واقعا شرایط خوبی بود و تیم هم در نهایت لیگ برتری شد.

با پیکان به لیگ برتر نرفتی و راهی شاهین در لیگ دو شدی.

شاهین شرایط خوبی داشت. مسعود نظرزاده از لیگ برتر به لیگ دو آمده بود. مجید غلام نژاد هم بود. روحش شاد. آقای احمدزاده سرمربی بود. آن موقع لیگ دو در 3 گروه 12 تیمی برگزار می شد که 4 تیم صعود می کردند و رقابت ها در 2 گروه 6 تیمی ادامه پیدا می کرد. تیم اول مستقیم به لیگ یک صعود می کرد و تیم های دوم از هر گروه پلی آف را برگزار می کردند. با شاهین تا پلی آف رفتیم اما دقیقه 94 مقابل برق شیراز از روی پنالتی گل خوردیم و صعود نکردیم. من تا مرحله دوم تمام بازی ها را شماره یک بودم اما مصدوم شدم و نتوانستم در پلی آف به تیم کمک کنم. هرچه تلاش کردم اما نرسیدم. آن سال محمد محبی از جوانان به شاهین آمده بود که نقطه عطفش بود. بعد از آن هم که به مس نوین آمدم. از یک فضای حرفه ای و شرایط خوب به فضایی آمدم که اصلا خوب نبود.

برگشتی به کرمان و از همان شروع کار متوجه شدی که چقدر فضا بد است.

متاسفانه تا قبل از اینکه آقای جلال چراغپور به کرمان بیاید یک نسلی در باشگاه مس کار می کردند اما چراغپور به کرمان آمد و ادبیات فوتبال کرمان عوض شد. عضلات را علمی صدا می کرد و راهنمایی های بسیار خوبی به بازیکنان داشت. اما اجازه ندادند کار کند. همین آقایانی که الان هم هستند دشمن خونی او بودند! یک زمانی چمن دانشگاه دادبین را گرفت و نامش را گذاشت انسیتوی فوتبال. الان فولاد می گویند سالن های مختلف دارد. مس کرمان جلوتر از فولاد این کار را کرد. تئوری کار می کردیم و سپس می رفتیم روی زمین با انجام تکنیک های مختلف.

برگردیم به مس نوین. عسکری برکنار شد.

مسائل اخلاقی به وجود آمد.

توطئه نبود؟

بین کادرفنی مسائلی اتفاق افتاد. خبر از داخل کادر بیرون آمد. خبر به مسعودزاده رسید. تیم هم به وسیله برادر مکی زاده بسته شده بود. مدیران باشگاه متوجه شدند. آن ها فرهنگی بودند. یکسری چیزها را نمی پذیرفتند. عسکری هفته اول باخت و او را کنار گذاشتند. نحوه جذب بازیکنان هم مشکل داشت. بازیکنانی می آمدند که ما نمی شناختیم. فکر می کنم بازیکنان شرایط مالی خوبی داشتند. مهدی نخعی هم خوب نتیجه نگرفت. انسان خوبی است اما سرمربی خوبی نتوانست باشد.

اما سرپرست خوبی است.

بله سرپرست خوبی است انصافا.

سپس؟

رضا ترک زاده آمد و رسول بامروت هم دستیارش شد. اگر بامروت نبود تیم خیلی مشکل پیدا می کرد. متاسفانه نحوه صحبت با بازیکن مهم است. نباید به بازیکن بگویید به من الهام می شود که بازیکن را بازی بدهم. (اشاره به نحوه سرمربیگری ترکزاده). یک بازیکن نیم فصل اول بازی نکرد و نیم فصل دوم هم بازی نکرد اما پدر و مادرش آمدند سر تمرین و سپس در رشت مقابل داماش بازی کرد! ترکزاده می گفت این بازیکن کسی است که زیر باران خوب بازی می کند!

مدیریتش چطور؟

من فکر می کنم بد و بیراه گفتن به بازیکنان مدیریت نیست. همه می توانند فحاشی کنند! مس نوین بازیکنان خیلی خوبی داشت. فرشید علوی، حسین حیدری و چند بازیکن دیگر آمده بودند که از مس نوین بروند بالا. بقیه بازیکنان هم دوست داشتند در لیگ دو بمانند چون فضای جدیدی برای آن ها بود. ترکزاده کاری نکرد برای مس نوین! اگر همان اول احمد نخعی بود نتیجه خیلی خوبی می گرفت. بودجه مس نوین بودجه لیگ 3 بود. عبدالرشیدی عملا آمد سر تمرین و گفت ما فکر نمی کردیم مس نوین به لیگ دو صعود کند و بودجه را بر اساس لیگ سه بسته ایم. با یک دست گرمکن شلوار کل فصل را گذراندیم. فضا را دیدم و دوام نیاوردم و به پاس همدان رفتم و بعد از دو فصل به کرمان برگشتم تا به مشیز کمک کنم.

در مشیز حاشیه داخلی وجود داشت. مسعودزاده و سید رسول حسینی با هم اصلا رابطه خوبی نداشتند.

سطح مدیریت ما از سرمربی تیم بالاتر بود. مدیران ما انسان های خوبی بودند و تیم خوبی بسته شد. اما سید توان روانی سرمربیگری را نداشت. از دقیقه 60 به بعد دیگر نمی توانست لب خط بایستد و آقای بهرامپور می آمد لب خط.

اما تمرین دهنده خوبی است.

در کرمان خوب است که تمرین دهنده نداریم! از بازیکنانی که بیرون کار کرده اند سوال کنید. بامروت توان بیشتری دارد. به نظرم احمد نخعی در مس نوین نباید بامروت را از دست می داد و سیدرسول را می آورد. آخر کار هم دیدید که سید تنهایش گذاشت.

مشکلات مشیز تاکنون یک طرفه به سوی مسعودزاده قضاوت شده. اما تو می گویی مشکل از حسینی بود.

امکانات ما عالی بود. زمین تمرینی خوبی داشتیم. همان لباسی داشتیم که مس داشت. حتی قسط اول را خوب پرداخت کردند. سید آمده بود که تیم داشته باشد و نیامده بود کمک کند! هر جایی بوده وسط راه رفته. با بازیکن مشکل داشت. برخی بازیکنان می گفتند ما اصلا نمی دانیم چرا با ما مشکل دارد! آقای صادقی نژاد در رأس مشیز بود و ورزشی هم نبود. یک بار در جلسه مدیران و کادرفنی گفته بود من ورزشی نیستم اما یک تیم فوتبال حداقل نباید گل بزند؟ درست می گفت. این ها دیگر مسائل ورزشی است. عدم نتیجه گیری تیم باعث دلسردی مدیران شد و سهمیه شهر کرمان به راحتی از دست رفت. می خواستند به لیگ دو برسند اما متاسفانه ادامه پیدا نکرد. من هم سپس به کیان اراک رفتم و به مس نوین آمدم که متاسفانه مس نوین هم فصل گذشته سقوط کرد.

سقوط مس نوین برای شهر کرمان بسیار دردناک بود.

محمد کهندل بابانوئل فوتبال کرمان است. یک چیزی می گذارد جلوی درب خانه شما و می رود! دو سال انتخاب های اشتباهی داشت و هر دو سرمربی را هفته نهم تغییر داد. بعد از آن مشکلاتی که در سال اول صعود مس نوین به لیگ دو به وجود آمد اما باز هم عسکری را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. افتضاح یارگیری را هم شاهد بودیم. سال بعد هم رضا ترکزاده را انتخاب کرد که سه سال خانه نشین بود. کهندل سفارش پذیر بود. باید احمد نخعی را به عنوان سرمربی انتخاب می کرد اما از شرکت مس گفتند رضا ترکزاده باشد و کهندل هم این کار را کرد! نتیجه اش را هم دیدید که از 7 بازی 2 امتیاز گرفت. اگر از جام رمضان سرمربی می آورد بهتر از ترکزاده نتیجه می گرفت. کادرش را مدیریت نکرد و مشکلات فراوانی با کمک هایش داشت.

اما ترکزاده گفت شرایط مهیا نبوده.

خب نمی ماندی!

برویم سراغ باشگاه مس و فوتبال کرمان. در 11 سال 12 مدیر به این باشگاه آمده اند.

این همه مدیر به باشگاه آمده است. همه جور مدیری هم آمده؛ چه سیاسی چه ورزشی چه دانشگاهی. عملکرد همه یکی بود. چه مبلغی در حساب باشگاه گذاشتند؟ چقدر درآمدزایی کردند؟ زمانی از اردوی تیم ملی آمدم و مس کرمان دروازه بان هم نداشت اما گنجعلیخانی گفت برو سرچشمه تو را ببینند! در این چند سال همه بازیکنان تا جوانان و امید در رده های ملی بازی می کنند اما زمانی که  به بزرگسال می رسند برای آن ها از سوی باشگاه ریسک نمی شود و باشگاه این را نمی پذیرد. همین الان بازیکنان کرمانی که مس دارد و بخواهد آن ها را از بیرون بیاورد باید چقدر هزینه کند؟

باشگاه مس بلد نیست از ابزارش استفاده کند یا شاید هم نمی خواهد! با اینکه از نظر بازیکن در کرمان غنی هستیم. مثلا در تیمی هم که با فرزاد حسینخانی لیگ برتری شد بازیکنان کرمانی بیشترین تاثیر را داشتند.

بله. زمان ما بازیکن بیشتر هم بود. چون سطح مربیان نسبت به بازیکنان بالاتر بود. الان فوتبال کشور پیشرفت کرده اما فوتبال کرمان بالاتر نرفته است. تفکرات کهنه ای وجود دارد و سطح مربیان کرمانی بالا نرفته است. بازیکنان کرمانی با همین تفکرات کهنه خو گرفته اند و به کم قانع هستند. بحث روانی بچه های کرمان هم هست که جایی باید ریسک کنند اما نمی کنند. بازیکنان کرمانی اهل سختی کشیدن نیستند. بازیکنان باکیفیت عملکردشان در تمرین و بازی مشابه است اما بازیکنان کرمانی خیلی تفاوت دارند. واقعیت این است که نحوه برخورد سرمربیان پایه با بازیکنان مهم است که چطور آن ها را راهنمایی کنند.

فکر می کنم بازیکنان کرمانی از نظر تفکر و دیدگاه به فوتبال مشکلاتی دارند.

در زمین بازی خویشتن داری می کنند. حتی قدیمی های فوتبال کرمان هم که صحبت می کنند این را می گویند. فوتبالیست باید دریده باشد و نترس. بازیکنان به کم قانع هستند. هرکسی توانست به ترسش غلبه کند و از کرمان خارج شود به موفقیت رسید. زمانی که به فضای فوتبال کرمان و مس نوین برگشتم اتفاقات برایم خیلی عجیب بود. فهمیدم برای بازی کردن باید با مربی باشی و او را ببینی اما در خارج از کرمان فرق دارد. در خارج از کرمان به این حد نیست. در لیگ برتر اگر خوب باشی بازی می کنی.

بازیکن می گوید مربی حقش را نمی دهد. درست است؟

کاملا. باشگاه مس چه آورده ای می خواهد برای فوتبال کرمان داشته باشد؟ چرا در تیم های پایه باید بازیکن غیربومی جذب کنند. می دانید چرا؟ چون سطح دانش مربی ما تغییری نکرده و بازیکن پرورش نداده اند. زمان ما میلاد فخرالدینی، احمد زنده روح، فرشید باقری و ... پرورش پیدا کردند و به کمک مس هم آمدند. چون سطح مربیان کرمانی بالا بود اما الان متاسفانه هیچ کاری برای ارتقای سطح مربیان انجام نمی شود.

احمد نخعی به بازیکنان یاد می داد الان کنارش گذاشته اند!

ضعفی که بازیکنان کرمانی دارند نخعی هم دارد. به خیلی از محافل نمی رود. پول پاشی نمی کند، کار ناصواب انجام نمی دهد و در گروه ها از کسی تعریف نمی کند.

این ها حسن است اما تبدیل به ضعفش شده.

در کرمان برعکس است. باید این کارها را کنی تا پیشرفت کنی!

باشگاه مس هم کاری برای ارتقای دانش مربی، بازیکن و حتی خبرنگاران انجام نمی دهد. باشگاه های گل گهر و مس رفسنجان انجام می دهند و دوره های آموزشی برگزار می کنند اما در کرمان خبری نیست. در حوزه خودمان آخرین دوره آموزشی خبرنگاری که یادم می آید باشگاه مس ترتیب داده مربوط به سال 94 است.

وقتی باشگاه مس کاری انجام نمی دهد مربی خودش باید دنبالش برود. باشگاه نیاز به پوست اندازی دارد. برای کارمند باشگاه هم باید کلاس روانی ترتیب بدهند. کارمند باشگاه باید بداند که اخبار باشگاه نباید بیرون برود. همه از اتفاقات جلسه مدیرعامل خبردار هستند! باشگاه مس با وجود تمام اشکالاتش لیدر ورزش کرمان است. تعداد خانواده هایی که از باشگاه مس ارتزاق می کنند بسیار بیشتر از سایر باشگاه های استان کرمان است. تعداد زیادی از ورزشکاران کرمانی با باشگاه مس در ارتباط هستند.

به نظرم فرزاد حسینخانی یکی از کسانی بود که می خواست تفکر باشگاه مس را عوض کند.

فرزاد خلأ زندگی من بود. کسی بود که بازیکنان کرمانی را حمایت می کرد، به آن ها نان رساند و حتی مشورت های خوبی هم می داد. درباره زندگی شخصی بازیکن هم هشدار می داد و مثلا میگفت شنیدم تا 3 صبح بیدار بودی حواست به خودت باشد.

برخی بازیکنان کرمانی مخالفش هستند. می گویند حسینخانی نخواسته ما پیشرفت کنیم.

هر کدام که این را می گویند می خواستند از فرزاد جلو بزنند. وقتی فرزاد کمکشان کرد باید کنارش می مانند اما می خواستند از او بالاتر بروند. یادم است احمد حسن زاده آمد کنار فرزاد و گفت من پول می خواهم و فرزاد گفت برو حل می شود. مطمئن باشید این کار را برای حسن زاده انجام داده است. من به آرمان حسودی ام می شود که چقدر فرزاد حمایتش کرد. بازیکن می خواست برود قرارداد ببندد قبل از آن زنگ می زد با فرزاد مشورت می کرد. امین کاظمیان یک بازیکن معمولی در لیگ دو بود اما فرزاد به او بازی داد. دمش گرم که پشت بچه های کرمان ایستاد.

به نظرت الان با وجود ضرباتی که از سوی برخی بازیکنان کرمانی خورده آیا باز هم به بچه های کرمان اعتماد می کند؟

فرزاد کلا دوست دارد به بازیکن کرمانی کمک کند. حتی خبر دارم که بابت بچه های کرمان به تیم های دیگر زنگ زده و سفارش کرده است. با او کار نکرده ام و دلخوری دارم که چرا به من کمک نکرده است. وقتی می بینم که برخی بازیکنان چه پشتوانه ای دارند به آن ها غبطه می خورم. خیلی ها استفاده کردند. فرزاد بابت بازی کردن و حتی پول های بازیکنان هم صحبت می کرد و حامی آن ها بود.

البته بسیاری از بازیکنان کرمانی هم او را دوست دارند. فکر می کنی فرزاد کوپن دارد؟

بله دارد. احمد نخعی هم کوپن دارد. نخعی اشتباهش این بود که دوباره مس نوین را گرفت و ضرر کرد. فرزاد به نظرم برمی گردد. اگر مس کرمان نشود تیم دیگری می گیرد. به همه کمک کرده و همچنان کمک خواهد کرد.

بیرون از کرمان درباره او چه نظری دارند؟

وقتی از ما سوال می کنند و به آن ها می گوییم به بازیکنان کرمانی کمک کرده می گویند دمش گرم. حجت جهرمی از کنار فرزاد تمکن مالی پیدا کرد و به جایگاه رسید.

البته جهرمی سیاست دارد و می داند کنار چه کسی باشد!

درست است. امیرحسین عسگری سه سال خانه نشین بود اما زنده شد و پول خوبی گرفت. آدم باید مرد باشد و حرف بزند. فرزاد الان تنها است و باید حمایت شود. از لحاظ رسانه ای در کرمان تنها است.

اما آدم های اطرافش را اشتباه انتخاب کرد.

چون می خواهد به همه کمک کند.

مفصل صحبت کردیم. برای فوتبال کرمان و خارج شدن مس از این شرایط راهکار داری؟

باید سطح مربیان کرمانی را ارتقا بدهند. یک روانشناس یا مدرس خیلی خوب را به کرمان بیاورند. کمتر باشگاهی این کار را می کند. اگر مربی ارتقا پیدا نکند بازیکن هم ساخته نمی شود و همان تفکر که اگر پشت پرده کار کنی، جا می گیری، پیش می رود! چرا همه می گویند در کرمان کمک نداریم؟ دلیل اینکه رباط زیاد پاره می کنیم چیست؟ بازیکن باید در زندگی شخصی اش حرفه ای باشد. روزی فلمینگ آمد کرمان و تمرین داد و هنوز هم آن تمرین را انجام می دهند! تا نتوانیم سطح باشگاه و مربیان را در تمام رشته ها ارتقا بدهیم شرایط همین است. از شما هم تشکر می کنم. رمز محبوبیت و مقبولیت شما این است که سالم کار می کنید. امیدوارم در ادامه زندگی خود موفق باشید چون لیاقتش را دارید.

ممنونم.

گفتگو و تنظیم: میلاد بحرینی

نظرات

نظر دهید

دسته بندی

پربازدید ترین ها